مقایسه کردن از آنجایی ناشی شده است که انسان موجودی است اجتماعی.
و به روایتی ریشه کلمهانسان ، از “انس و الفت” است و همین انس طلبی اوست که او را در جایگاه اجتماعی قرار داده که تمایل به همزیستی با سایرین دارد . ما اعتقاد داریم که خدا با متجلی شدنش در ما انسانها به جلوه ای از کثرت ، خودش را نمایان کرده است .
و با این حس اجتماعی و در کنار هم قرار گرفتن ما آدم ها است که به ظاهر ، وجودمون آرامش گرفته و توحید را بصورت نمادین تجربه می کنیم و در مفهوم عالی اون ، با تعاملات سازنده ای که با هر یک از این همراهانمون در زندگی اجتماعی برقرار می کنیم ، آگاهی های مورد نیاز برای به فردیت رسیدنمون رو کسب می کنیم و رشد کرده و متعالی میشیم .
در راستای این مقایسه کردن ها و اینکه ما دیگران را هم در کنارمون به منظور رشدمون می بینیم ، که به نوع و سطحی از انرژی آرک تایپی ، که در اون لحظه ، در ما فعال است ، رویکردهای متفاوتی ارایه می کنیم که از جمله :
در سطح انرژی آرکی تایپی معصوم ، دچار بی حسی هستیم و عملاً متوجه تفاوتها و تمایزات و … نخواهیم بود و حتی اگر هم متوجه تفاوتی هم بشیم ترجیح می دهیم که به راحتی به جای صرف انرژی برا ی هر کار دیگری ( در ادامه توضیح می دهیم ) براحتی چشمانمان را بسته و عطایش را به لقایش ببخشیم که چیزی در دیگری دیده ام و به نظرم آمده است و این چه پیامی می تواند برایم داشته باشد .
در سطح انرژی یتیم ، حسادت به معنای دیگر نخواهی در ما فعال می شود و یتیمانه ، با رویکرد دیگر نخواهی در صدد کوتاه کردن و حذف و حتی نابود کردن سایرینی که به اونها حسادت می کنیم بر می آییم . یعنی اینکه انرژی مان را به هیچ عنوان صرف رشد خود نکرده و همه انرژی را به صورت متمرکز متوجه آنهایی می کنیم که در زمینه ای که ما رشد نکرده ایم ، رشد کرده اند و سعی می کنیم آنها را متوقف کنیم تا مبادا از ما بلند تر بوده و یا در حوزه ای ، ترجیحی نسبت به ما داشته باشند .
اما رویکرد دیگری هم به نام غبطه داریم ، که می تواند دو رویکرد متفاوت داشته باشد !
رویکرد اول در سطح کهن الگوی جنگجو است که به غلط هدف خود را ، چیزی تعریف می کند که در دیگران دیده !!
یادمان باشد که ، چیزی که در دیگران وجود دارد و به نظر ما زیبا و مناسب و دوست داشتنی است ، فقط و فقط میتواند نشانه ای باشد که می بایستی آنرا در خود رشد دهیم و یا پیامی در این زمینه به ما بدهد که می بایستی چه چیزی را در خود رشد دهیم . و الزاماً به این معنی نیست که برای ما مفید و لازم است و به من در مسیر رسالت شخصی خودم کمک می کند .
رویکرد دوم غبطه، بعد از گذار از جوینده و نابودگر اتفاق می افتد ، که با آگاهی در این سطح آرک تایپی ،تشخیص داده باشیم که این مطلوب ( آنچه در دیگری دیده بودم و نظرم را جلب کرده بود ) ، قطعاً برای من و مسیر من مناسب بوده و شروع به رشد آن در خودمان بنماییم .
پس یادمان باشد که ، اینکه ما همسو و در راستای زندگی اجتماعی خودمان ، دیگران را و خصوصیات و هنر و زیبایی ها ، کمالات و موفقیت ها و قهرمانی ها، اسباب و … آنها را می بینیم و احیاناً نظر ما را به خودمان جلب می کند ! بسیار طبیعی بوده و دور از انتظار نیست ، اما آنکه ، ندیدن و انکار را ، و روی برگرداندن را ، و یا سایر شقوق مذکور در بالا را تحت فعالیت با هر سطحی از اگاهی انرژی آرک تایپی فعال در درونمان ، اتخاذ می کنیم ، بسیار در مسیر رشد ما و رسیدن به فردیت مان موثر بوده و می تواند ، تعیین کننده و حایز اهمیت باشد .