به نظر شما زمان فعال شدن انرژی جویندگی در ما تا چه اندازه مهم است ؟
اگر در نوجوانی و جوانی و اوایل بزرگسالی این انرژی را نشناسیم و بصورت مناسب از آن استفاده نکنیم چه پیامد هایی پیش روی ما است ؟
و از طرفی فعال شدن به وقت و مناسب و به هنگام این انرژی چه تغییری در زندگی ما ایجاد می کند ؟
و ما با چه حس و حال و رویکردی با تجربیات جدید تعامل می کنیم ؟
اگر جوینده را در دوران نوجوانی و جوانی تجربه نکرده باشیم و یا بصورت کامل آنرا نشناخته باشیم و آنرا آگاهانه و سازنده زندگی نکرده باشیم ، در سنین میانسالی که زمان تجربه ego self است تازه جوینده وجودمان فعال می شود !
اگر ازدواج کرده باشیم از خود می پرسیم : یعنی من باید بقیه زندگی ام را با همین شخص بگذرانم ؟
یا مثلاً اگر در جستجوی شغلی باشیم که برایمان راضی کننده و آرامش بخش بوده یکباره احساس می کنیم که شاید این شغل مناسب مان نبوده و ناگهان کار خود را رها کرده و کار خود را تغییر داده و به دنبال شغل دیگری می گردیم!
شروع می کنیم در فضای آرزوهایمان به پرواز درآمده و با رویکرد فناپذیری خود و این واقعیت که وقت کم است شروع به رفتارهای انفعالی در راستای تحقق بخشیدن به آرزوهایمان می کنیم .
در چنین زمانی دچار تناقضات بسیار بزرگ و شدیدی در ارتباط با این احساسات می شویم، مبنی بر اینکه رفتارهایمان مربوط به دوران هویت سازی و اوایل مسئولیت پذیریمان است یعنی جوانی و بزرگسالی ، ( ولی در سنین میانسالی در منتهای مسئولیت های خود و دشواری هایی از قبیل بچه , شغل , مسائل مالی , مراقبت از والدین و همسر و … هستیم ) و با این شرایط ، حرکت به سمت ماجراجویی و شروع سفر غیرممکن به نظر می رسد، و ما مثلاً تازه می خواهیم ادامه تحصیل بدهیم و از طرفی مجبوریم تعهدات شغلی خود را و وظایف در قبال خانواده را انجام دهیم!!
و یا می خواهیم جهانگردی کنیم و سفر برویم ولی رها کردن آنچه که به آن معتقد هستیم غیرممکن است . لحظه ای تصور کنید که در چنین شرایطی و با وجود این تناقضات شدید بیرونی و درونی چه حس و حالی را تجربه خواهیم کرد ؟!!!
حال بیایید زمانیکه کهن الگوی جوینده در زمان مناسب فعال شود را تصور کنیم ، در این شرایط مسلماً پیامد های اینچنینی با خود به همراه نخواهد داشت و میتوان گفت ،این مرحله، یعنی جویندگی به وقت و به هنگام و مناسب، زمان جستجو و کاوش است. ایامی است که به دنبال سرزمین های جدید , افکار نو , عقاید جذاب و تجربیات هیجان انگیز می گردیم اوقاتی که در مورد دنیا به دنبال چیزهای تازه ای می گردیم , ایام سفر , مطالعه , تحقیق و تجربه است .
جوان یا کسی که در آغاز بزرگسالی اش به سر می برد به اندازه کافی شور و شادی و نشاط و هیجان دارد که به ندای جوینده درونش پاسخ مثبت دهد و بر ترسش از آینده و ندامتش از ترک اماکن قبل خود ( خانواده , مدرسه و … ) فائق آید . زیرا شعفی که در مواجهه با تجربیات جدیدش پیش روی او مانند ( دانشگاه , شغل , ازدواج , سربازی , سفر و … ) برایش به وجود می آید بر همه آن ترسها غلبه دارد .
پیشنهاد :
احساسات و افکار خود را بازنگری کنید و چند نمونه از جویندگی هایتان را که تا به امروز زندگی نکرده اید را بیابید ! به عنوان مثال شاید تمایل داشته اید جهانگردی کنید و مناطق بکر و جدیدی را پیدا کنید . حال ببینید آیا اکنون و با توجه به موقعیت فعلی خانوادگی، شغلی و تعهدات دیگری که دارید ، قادر به انجام آن هستید ؟ اگر نه ، چه راه جایگزینی برای زندگی کردن این انرژی و عدم سرکوب آن سراغ دارید ؟؟